آبیاری؛ از نظر علمی تعابیر مختلفی دارد اما به معنای واقعی کلمه، پخش آب روی زمین جهت نفوذ در خاک برای استفاده گیاه و تولید محصول می‌باشد.

هر چند فقط 15% از زمینهای کشاورزی دنیا تحت آبیاری قرار دارند و 85% بقیه به صورت دیم و بدون آبیاری مورد استفاده قرار می‌گیرند اما نیمی از تولیدات کشاورزی و غذایی مردم جهان از همین زمینهای آبی حاصل می‌شود که این خود نشان دهنده اهمیت و نقش آبیاری در بخش کشاورزی است.

ایران کشوری با اقلیم عمدتاً گرم و خشک است. رشد سریع جمعیت مهمترین عامل کاهش سرانه آب تجدید شونده کشور در قرن گذشته بوده است.

جمعیت ایران در طی این هشت دهه، از حدود 8 میلیون نفر در سال 1300 ، به 78 میلیون نفر تا پایان سال 1392 رسیده است. بر این اساس، میزان سرانه آب تجدید پذیر ساﻻنه کشور از میزان حدود 13000 مترمکعب در سال 1300 ، به حدود 1400 مترمکعب در سال 1392 تقلیل یافته و در صورت ادامه این روند، وضعیت در آینده به مراتب بدتر خواهد شد.
بگونه ای که با وضعیت فعلی آب، 70% مردم باید کشور را ترک کنند! و تا چند سال آینده بسیاری از نقاط کشور غیرقابل سکونت خواهد شد!

منابع آب تجدید پذیر کل ایران به 130 میلیارد مترمکعب بالغ می‌گردد. مطالعات و بررسی‌ها نشان می‌دهد که در سال 1386 از کل منابع آب تجدید شونده کشور حدود 89.5 میلیارد مترمکعب جهت مصارف بخش‌های کشاورزی، صنعت و معدن و خانگی برداشت می‌شده است که حدود 83 میلیارد مترمکعب آن (93%) به بخش کشاورزی، 5.5 میلیارد مترمکعب (6%) به بخش خانگی و مابقی به بخش صنعت و نیازهای متفرقه دیگر اختصاص داشته است.

 

بحران آب در ایران تحت تأثیر سه عامل عمده است:

1- رشد جمعیت
2- کشاورزی ناموثر
3- مدیریت نادرست و عدم برنامه ریزی

بخش کشاورزی با 92% ، بزرگترین و مهمترین مصرف کننده آب در کشور به شمار می رود. بیش از 80% اتلاف منابع آب به دلیل عدم استفاده از تکنولوژی های پیشرفته آبیاری در این بخش به هدر می رود.

 تعدادی از کارشناسان معتقدند که مدیریت منابع آب کشور در شرایط فعلی، مدیریت مناسبی نیست و موجب شده تا طی سالهای اخیر، شاهد کاهش منابع آب‌های زیرزمینی و نیز کاهش سطح زیر کشت کشاورزی در برخی مناطق باشیم.

الگوی مصرف آب آشامیدنی بر اساس اعلام بانک جهانی برای یک نفر در سال، یک مترمکعب و برای بهداشت در زندگی به ازای هر نفر، 100 مترمکعب در سال است. بر این اساس، در کشور ما 70% بیشتر از الگوی جهانی، آب مصرف می‌شود!
همچنین براساس آمار اعلام شده، میانگین آب مصرفی سرانه جهان (صنعتی، کشاورزی و آشامیدنی) در حدود 580 مترمکعب برای هر نفر در سال است که این رقم در ایران حدود 1300 مترمکعب در سال است که این امر بیانگر اتلاف منابع آب و اسراف بیش از حد منابع حیاتی می‌باشد!

مقدار مصرف سرانه آب لوله کشی آشامیدنی در شهرهای ایران در حدود 142 مترمکعب در سال است که از مصرف سرانه برخی کشورهای اروپایی پرآب مانند اتریش (108 مترمکعب در سال) و بلژیک (105 مترمکعب در سال) بیشتر است که یکی از عمده دلایل این امر آن است که در ایران از آب آشامیدنی تصفیه شده برای شستشوی اتومبیل، حیاط، آبیاری باغچه‌ها، استحمام، شستن لباس و ظروف استفاده می‌شود. درحالیکه در اکثر کشورها آب آشامیدنی از آبی که به سایر مصارف می رسد، جداست.

بر اساس شاخص فالکن مارک، کشور ایران در آستانه قرار گرفتن در بحران آبی است. با توجه به اینکه در دهه 1380 و 1390 خورشیدی حدود 69% از کل آب تجدید پذیر سالیانه مورد استفاده قرار می‌گیرد، براساس شاخص سازمان ملل، ایران نیز اکنون در وضعیت بحران شدید آبی قرار دارد. بر اساس شاخص مؤسسه بین‌المللی مدیریت آب نیز، ایران در وضعیت بحران شدید آبی قرار دارد.

بنابر شاخص‌های ذکر شده، کشور ایران برای حفظ وضع موجود خود تا سال 2025 باید بتواند 112% به منابع آب قابل استحصال خود بیفزاید که این مقدار با توجه به امکانات و منابع آب موجود، غیرممکن به نظر می‌رسد!

عیسی کلانتری، که در دههٔ 1370 وزیر کشاورزی جمهوری اسلامی ایران بوده است، بحران آب در ایران را تهدیدآمیزتر از خطر اسرائیل خوانده است. وی که مسئول وقت ستاد احیای دریاچه ارومیه بوده است در بهمن ماه 1393 وضعیت آب در ایران را چنین شرح داده است:

از زمان ساسانیان و هخامنشیان تا حدود 35 سال پیش، برداشت اضافه از منابع آبی کشور نداشتیم اما در این 35 سال فقط 120 میلیارد مترمکعب آبهای شیرین فسیلی صدها هزار ساله که حدود 75% آبهای شیرین زیر زمینی بود را مصرف کردیم که حدود 75 میلیارد مترمکعب آن در 8 سال گذشته بوده است.

یعنی منابع را تاراج کردیم. جمعیت را افزایش دادیم غافل از اینکه این جمعیت باید در یک کشور آباد زندگی کنند. بدون توجه به نیازهای جمعیت، منابع کشور را برای رفع نیازها به تاراج گذاشتیم.

امروز هیچ تالاب درون سرزمینی، آب ندارد. از بختگان تا هورالعظیم، از گاوخونی تا ارومیه. ما امانتدار بسیار بدی برای این تمدن 7000 ساله بودیم.

در استاندارد جهانی هر کشوری که 20% از آب‌های سطحی‌اش را هر سال استفاده کند هیچ خطری از نظر منابع آب متوجه اش نیست.

اگر 40-20% استفاده شود به شرطی که برنامه ریزی باشد باز هم در خطر هستند اما به شرط مدیریت صحیح می‌توانند در دراز مدت منابع آب را تأمین کنند.

اما اگر بالای 40% استفاده کنند وارد بحران شده‌اند.

 

دو کشور در دنیا بالای 40% از منابع آب سطحی‌اش استفاده می‌کنند:

اولی ایران است با 97% ! و دومی مصر با 46%.

 

این یعنی به زودی همه جای ایران مثل باتلاق گاوخونی خشک خواهد شد. حتی امروز هم دیر شده است.

تالاب گاوخونی که در زمان قدیم بدون انتقال آب از کارون، زنده بود؛ امروز خشک شده. هر چه آب هست در بالادست اصفهان بر می‌دارند. هر چه صنعت آب بر هست در اصفهان ایجاد کرده‌اند. نمی‌شود همه صنایع آب بر را در اصفهان متمرکز کرد.

فضای سبز اصفهان از رشت و ساری بیشتر است! نمی‌شود تا قله کوه صفه در اصفهان درخت کاشت.

درحال حاضر وضع آبی برخی از شهرهای ایران به سطحی رسیده است که آن شهرها از نظر تعاریف علمی و استانداردهای جهانی به «شهر مرده» تعبیر می‌شوند. بعنوان مثال درحال حاضر شاهرود و نیشابور از نظر هیدرولوژی، شهر مرده به حساب می‌آیند و بخش عمده‌ای از شهرستان رفسنجان نیز شهر مرده تلقی می‌شود.

همچنین وی اظهار داشته اگر تا چند سال آینده این معضل رفع نشود 70% جمعیت کشور مجبور به ترک ایران می‌شوند! و اینگونه است که حیات و تمدن ایران زمین در معرض تهدید قرار گرفته است.

 

بیشتر بخوانید در لینک زیر یا رایگان دانلود کنید: PDF

 

( هنگم اجرای پروژه‌ها کم‌ سوادیم! – 97% آب‌های سطحی را خشک کردیم – خاک حاصلخیز خوزستان، هر روز شورتر میشود –  50 میلیون ایرانی باید مهاجرت کنند – هزینه جبران از 50 میلیارد تومان به 25000 میلیارد تومان رسیده و… )

کوچ اجباری … در سرنوشت میلیون‌ها ایرانی!

« و جعلنا من الماء کلّ شئ حیّ »